یک شنبه 25 تير 1391برچسب:, :: 23:30 :: نويسنده : لیدی پریسا
خوشم میاد! سلام به همه...امروز میخوام یه لیست از آدمایی که حتی اگه اسمشونو ندونم،بازم دوستشون دارم!بنویسم.(همشونو خودم نوشتم ب خدا!) -آدمایی که قبل از این که دست به دامن خدا بشم،کنارم هستن! -آدمایی که یادم میندازن هنوز زندم! -آدمایی که وقتی تو چشاشون زل میزنم لبخند میزنن! -آدمایی که آدمن! -آدمایی که موقع گریه کردن سرشونو رو شونم میذارن! -آدمای که ته دلشون خونه ولی بازم میخندن! -آدمایی که وقتی میوفتم نمیخندن،دستمو میگیرن! -آدمایی که زود قضاوت نمیکنن! -آدمایی که به نادونیام نمیخندن،درک میکنن! -آدمایی که میگن:عزیزم!....بدون هیچ منظور بدی! -آدمایی که خودشونن و ژست نمیگیرن! و در آخر.....آدمایی که میشه بهشون اعتماد کرد،آدمایی که هستن... چه خوب و چه بد...... خیلی دوسشون دارم! خدا پشت و پناهشون.....بعد از خدا،من هم پشتشون! تا پست بعدی بابای!
چهار شنبه 21 تير 1391برچسب:, :: 22:56 :: نويسنده : لیدی پریسا
بدون شرح!!!
بازم دلم گرفته...گریم اختیاری نیست...اخه جز گریه منو...ااا....شما اومدین؟؟؟....یه اهمی،اوهومی....نمیگین یکی داره واسه خودش خلوت میکنه؟....عجبا....
اره اصلا اعصاب ندارم.....چرا؟؟؟....بذارین از اول همه چیو بگم:
با یه سوال شروع میکنم:چرا وبلاگایه عاشقونه و اس ام اس های کپی پیستی کلی عاشق و سینه چاک دارن ولی وبلاگ من علیل و ذلیل باید ماهی دو سه تا کامنت الکی داشته باشه؟؟؟....اخه چرا؟؟؟....بابا به خدا ارزش مطالبی که یه نفر با زحمت خودش مینویسه بیشتر از این دری وری های عشقولانس!.....
به قول یه دوست:هر کی با مامانش قهر میکنه میاد یه وبلاگ عشقولانه میزنه!...
گفتم که بعضیا که از وبلاگم استفاده میکن بدونن که نوشتن یه کامنت و خوندن مطالب من اونقدا هم سخت نیست!!!
بعلههههههههههههههههه!
راستی یه خبر:
من و دختر خاله هام که تازازه اومدن ایران(اینو گفتم جهت گذاشتن کلاس و کور کردن چشم هرانکه نتواند دید!)میخوایم بریم یه باغ باحال.....البته بگم که باغ ما نیست و من از اون مرفحین بی درد نیستماااااا.....بابا منم مثل شما!!!...اون باغ یکی دیگس!!!.....خب دیگه زیاد ویز ویز نمیکنم!.......خوش باشید!
تا هفته ی بعدبای!!!!!!!!!!!
یک شنبه 4 تير 1391برچسب:, :: 12:0 :: نويسنده : لیدی پریسا
این منم....خوب و بدش با شما... خیلی وقتا دری وری میدم و قایمکی به خودم میخندم(هاننننن؟؟؟) بعضی وقتا یه چیزایی کش میرم و عذاب وجدان میگیرم... با شنیدن اهنگای احساسی،زیر پتوم گریه میکنم... به بعضیا حسادت میکنم و گریم میگیره.... عاشق میشم.... پشت سر دخترا و پسرای بهتر حرف میزنم.... در مورد سیاست میحرفم و احساس بزرگی میکنم... الکی با گوشیم میحرفم و کلاس میذارم.... مردم آزاری میکنم و از ته دل میخندم... تو حموم آهنگا رو بلند بلند میخونم.... وقتی عصبی میشم یه چیزیو میشکونم.... با خودم جلو آینه حرف میزنم و از خودم ایراد میگیرم... با چیدن گوجه رو سالاد احساس دیزاینر بودن میکنم.... موقع خر خونی،مثل خر میخورم(!!!).... خیلی وقتا،موقع طنز نوشتن،گریم میگیره....چرا؟...با وجود همه ی اشک ها و سختی ها،بازم میخندم!...این دلیلشه....
تو تنهایی آهنگ میذارم و بندری میرم.....خیلی بد!!! هر شب واسه هفت صبح فردا برنامه میچینم ولی ساعت دو از خواب بیدار میشم! خیلی از ماها این جوری هستیم....نه؟؟؟....پس چرا تو وبلاگا مینویسیم من یه بدبخت و دلسوختم؟؟؟....منم تو زندگیم سختی کشیدم ولی پشت این همه در بسته،پشت این همه دیوار و ورود ممنوع،یه سوراخ موش واسه فرار و دیدن آفتاب میبینم و بازم لبخند میزنم....این منم....خوب و بد بودنم با شما....بین این همه بدی و گند زدن بازم یه چیزیم خوبه.....صداقتم!....نه؟؟؟ امضا:پریسا چاخان!!!
پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:, :: 12:1 :: نويسنده : لیدی پریسا
سلامممممممممم!.....اوی،ای!...دس دس دس!....حالا برعکس!.....بیا وسط!....آهان!....بیا بیا بیا!....باور کنین اگه سیصد خط دیگه هم از این چیزا بنویسم بازم از نظر روحی و روانی تخلیه نمیشم!....چرا؟....دیروز کارناممو گرفتم!....وای خدا!....این بار هم معدلم از نوزده بیشتر شد،البته مایه ی خجالته اگه بگم فقط نه صدم بیشتر از نوزده!...صبح زود(ساعت نه و نیم!)با هزار نک و نال از خواب بیدار شدم تا برم جلسه ی حلقه های صالحین!(بله بله بله،منم بلهههه!)...وقتی جلسه تموم شد،شصتم خبر دار شد که دارن کارنامه ها رو میدن،منم از شوق و اشتیاق جفت پا رفتم تو دفتر ولی فهمیدم که باید برم دم در تا بهم بدنش،واقعا در حد لالیگا(چی؟؟؟)بیلبورد شدم!!!...از بس استرس داشتم که دستمال کاغذی تو دستم رو که متاسفانه حاوی نیم لیتر اب دماغ بود یه ضرب جویدم!....وقتی کارنامه رو گرفتم خداییش داشتم بندری میرفتم!....خدا نصیب گرگ بیابون نکنه!...در جا زنگ زدم به مامانم و با کمال پررویی گفتم:اگه بگم،جایزه داره؟؟؟....واقعا پرروییم تو حلق خودم!...وقتی فهمیدم که جایزه داره،مثل کسی که میخواد نتیجه ی امریکن ایدل رو بخونه،باد کردم و با افتخار نمرمو گفتم!!!!....واقعا یه چیزایی جنبه میخواد،نه؟؟؟....من برم به خر ذوق کردنم بپردازم!...همگی بای!
|